کمتر فردی هست در دنیای عطر که حداقل یا یک یا دو کار از عطار معروف Francis Kurkdjian برخورد نکرده باشه. فرانسیس برای برندهای معروفی همچون دیور، بربری، گرلن ، ام دی سی آی و جین پاول گوالتیر کار کرده است. در سال 2009 این عطار برند خودش را ایجاد کرد و هم اکنون تعدادی از عطرهای آن در ایران موجود است. فرانسیس عطر Rouge 540 رو برای اولین بار برای برند کریستال سازی Baccarat برای پاسداشت 250 امین سالگرد تاسیس این شرکت در سال 2014 طراحی کرد که توسط آن شرکت به بازار عرضه شد. در سال 2015 این عطر بنام Baccarat Rouge 540 توسط برند خود Kurkdjian به بازار عرضه گردید.
از مواد اولیه آن پرتقال خونی، یاس و زعفرون در تاپ، عنبرسائل در میانه و صمغ درخت نراد و چوب سدار در بیس نت نام برده شده است. ماحصل اینکار رایحه بسیار خاص و دلنشینی شده که وقتی اونو اسپری میکنم نمیتونم دایم دستمو بو نکشم. نوع عطر بسیار جالب شده. در طول زمان خیلی تغییرات نت نخواهید داشت. البته نه اینکه اصلا ولی خیلی کم تغییرات وجود داره. انگار تاپ و میانه و بیس با هم طوری قاطی شده اند که یک رایحه رو ایجاد کنند از اول تا آخر. اساس و بیس رایحه این عطر همون پرتقال خونی هست اما نه به اون شکل طبیعی که در اورنج سنگویین وجود داره. بلکه یک حس تمشک مانند ازش حس میشه که در سرتاسر رایحه وجود داره. این حس رو عنبرسائل گرمش کرده و بهش عمق داده و انگار که که این رایحه تمشک، مانند فردی روی یک فرش پرنده نشسته و پرواز میکنه. و بیس چوبی، صمغی کار که از خانواده نرادها و کاجها هستند کل رایحه رو تیره و تار کرده و یک حس دودی خیلی زیبا به اون داده. زعفرون و یاس فقط اون حس کلی عطر رو در ابتدا کمی روشنتر و گلی تر میکنه اما هر چه به انتهای اون نزدیک میشیم همون حس دودی چیره میشه. کل رایحه یک حس قرمز تیره یا همون Rouge رو به نمایش میذاره. با پوشیدن این عطر یاد یک ماشین لوکس و اسپرت همچون مدلهای فراری می افتم. موندگاری این عطر خیلی زیاده. روی پوست من بالای 24 ساعت میمونه و پخشش هم خیلی زیاده بطوری که با دو سه اسپری روی مچ دستم رایحه اش دایم زیر بینیم هست.
این عطر بنظرم کاملا هم توسط خانومها و هم توسط آقایون میتونه استفاده بشه. بنظرم اون حس دودی و تاریک آخرش اونو بیشتر به مردونه نزدیک میکنه.
عموما تو انتخاب عطر خود رایحه و کیفیتش حرف اول رو میزنه. اینکه چقدر باب دلمون باشه. اما اغلب دیده میشه بعضی افراد به تنها چیزی که توجه ندارن رایحه اش هست. و بدتر اینکه بعنوان کیفیت یک عطر، زیادی پخش بو و ماندگاریشو ملاک قرار میدن که نادرسته. اغلب پخش بوی خیلی زیاد و دوست داشتن این خصوصیت مربوط به کشورهای خاورمیانه میشه و فکر میکنم از دو جهت ناشی بشه: اول هوای گرم منطقه که باعث میشه بوی بد حاصل از تعریق بدن زیاد بشه لذا اونو با عطرهایی با پخش بوی بالا می پوشونن. دوم مربوط میشه به عقده های تجمل گرایی؛ اینکه عطری بزنن تا اتاق رو پر کنه، و اونا رو به رخ همه بکشه.
در اروپا، عطر یک مقوله فردی حساب شده و بوی اون بعنوان فضای خصوصی افراد در نظر گرفته میشه. لذا در کشورهایی مانند سوئد اگه شما در محیط کار عطری بزنید که دیگران حس کنند، حتما به شما تذکر داده خواهد شد و حتی جرایمی هم براش در نظر گرفتند. چون ممکنه اون رایحه موجب سر درد، حساسیت و مشکلاتی برای دیگران بشه. لذا از نظر فرهنگی بیشتر افراد تمایل به استفاده از عطرهایی دارن که پخش متوسط به پایین داشته و تنها خودشون و یا افراد خیلی نزدیک به اونها رایحه اشو حس کنند.
در بازار ایران هم با دونستن این خصوصیت در مشتری ها شروع به عرضه عطرهایی با کیفیت خیلی پایین یا عطرهای تقلبی اما با مواد نگهدارنده و تثبیت کننده ای کردند که پخش و ماندگاری اونها رو بطرز چشم گیری افزایش میدن. اما اینکه عوارض بهداشتی و سلامتی جانبی این مواد روی بدن چیه رو فقط خدا میدونه چون کسی سلامتی اونها رو تست نمی کنه. مشتری ها هم با ملاک قرار دادن پخش و ماندگاری اونها اینطور استنباط میکنن که چرا کلی پول بدیم عطری بخریم که در عرض 3-4 ساعت محو میشه در حالی که اینها رو با نرخهای خیلی ارزون میخریم و بوش 24 ساعت رو پوستمون میمونه. پس عجب کیفیت خوبی دارن اینها.
در هر صورت باز اگه با وجود تمام موارد فوق الذکر باز پخش بوی بالا براتون اهمیت داره، حداقل از عطرهایی استفاده کنید که استانداردهای سلامتی اونها توسط نهادهای مختلفی تست شده. و نکته آخر اینکه حتما این عطرا رو تو محیط باز و دماهای بسیار سرد و برفی استفاده کنید تا هم خودتون از رایحش لذت ببرید و هم دیگران آزار نبینند. در زیر یک تعداد از اونها رو معرفی میکنم.
Interlude Man Amouage
همونطور که میدونین آمواژ یک برند عمانیه که بیشتر سعی داره سنتهای عربی رو در عطرهایی به سبک اروپایی ارائه بده. بعنوان یکی از خصوصیات اینگونه عطرها، پخش بوی بالا هستند. در میون عطرهای این برند اینترلود فک کنم بالاترین پخش رو داشته باشه. عطری که در سال 2012 توسط Pierre Negrin طراحی و به بازار عرضه شده. رایحه ای شرقی، گرم، چوبی و ادویه ای داره. ماندگاری این عطر هم بشدت زیاده.
شاید براتون باور کردنی نباشه که تاحالا من هیچ عطری رو از برند آرامیس تست نکرده بودم و این عطر اولین تجربه من از برند بود. پدر من از همون جوانی اهل عطر و ادکلن نبود و الانش هم نیست در نتیجه با بو کردن این یاد پدرم یا پدر بزرگم نمیوفتم اما واقعا شگفت زده شدم که یه عطر به این ارزونی چقدر بوی شیک و با کلاسی داره!
تو رایحه ابتدایی میشه یه بوی گیاهی تلخ رو استشمام کرد که رایحه ادویه ای با بهتره بگم فلفلی مشخصی هم باهاش ترکیب شده و این تلخی ها و تندی ها خیلی عالی با گرما وشیرینی ملایمی از مشک و حس کاملا مشخصی از گلها مهار و کنترل شدن. رایحه گلها تو عطر کاملا مشخصه و اولش یه حالت بوی گل رز مانند داره اما در کنارش گلهای دیگه ای هم قرار دارن که نمیزارن رز خودشو زیاد نشون بده و حالت امامزاده ای پیدا کنه و البته گل رز خیلی سریع توسط رایحه های دیگه به عقب رونده میشه به اضافه اینکه حس گلها خیلی شیک و مردونه اس و اصلا حس زنانه ای رو منتقل نمیکنن. حداقل به من! چیزی که واقعا از همون ثانیه اول که عطر رو بو کردم نظرمو بشدت جلب کرد و باعث شد حسابی جذب عطر بشم تعادل و تعامل بینظیر رایحه های عطر با هم بود. اون حس تلخ گیاهی و رایحه ادویه ای/فلفلی با وجود مشخص بودنشون اصلا بولد و خیلی قوی جوری که با مشت بزنه تو صورت آدم نبودن و همینطور شیرینی مشک و رایحه گلها هم بسیار نسبت ترکیب خوبی داشتن با تلخی ها و تندی ها و خیلی خوب و هنرمندانه از پس هم بر میومدن و اجازه نمیدادن رایحه ای بر رایحه دیگه غلبه کنه. همه چی واقعا سر جای خودشه از همون ابتدا.
با گذر زمان تلخی و حس گیاهی ملایمتر میشه و همینطور از شیرینی عطر که چندان زیاد هم نبود کمی کاسته میشه و حالا تو این مرحله اصل ماجرا یعنی چرم وارد میشه. با اضافه شدن چرم عطر جدا از محوریت اصلی گلدار، تلخ و گیاهی و نیمه شیرینش یه حالت چرمی ملایم اما بخوبی مشخص، کمی دودی و خیلی جزئی انیمالیک و حیوانی پیدا میکنه که رایحه رو مردونه تر، جدی تر و خیلی رسمی تر و خوشبوتر میکنه.
تو قسمت پایه هر چند رایحه شباهت خیلی زیادی به قسمت میانی داره و داره آروم آروم ملایم میشه اما تغییرات جزئی هم صورت میگیره که شامل کمی فلفلی تر شدن و تند تر شدن رایحه هست به اضافه پدیدار شدن یه حالت پودری خیلی ضعیف که کاملا تو پس زمینه قرار داره.
بطور حتم نسخه ای که من تست کردم جزو جدیدترین ورژن و فرمول این عطر بوده و پخش و ماندگاری هیولا مانندی نداشت اما اصلا و ابدا هم ضعیف نبود. پخش بوی خوب و متوسط به بالا و ماندگاری حدود 8 ساعت داشت که کاملا راضی کننده و خوب بود.
نگارنده: مصطفی (Kain)
زمستون با سرمای استخون شکنش نزدیکه و یواش یواش بعضیها به فکر خرید عطرهای مناسب این فصل میوفتن. منتهی به چه چیزهایی میشه فکر کرد؟ فصل زمستون یکی از بهترین فصلهای استفاده از عطره، چون بیشتر مواد معطری که روایح بهشتی رو در عطر ایجاد میکنن دارای مولکولهای سنگین هستن که بوی گرمی دارن. کهربا، وانیل، مشک و بخورها از این جمله اند. برای همین نمیشه اونا رو تو هوای گرم تابستون استفاده کرد و اذیت کننده هستند، اما سرما رایحه اونها رو تعدیل میکنه و بسیار لذت بخش میشن. اگه بخوام به چند تا از این عطرها که تو بازار ایران هم وجود دارن اشاره کنم میشه نمونه های زیر رو مثال زد:
Yatagan از برند Caron
اسمشو از یک نوع خنجر که تو عثمانی مرسوم بوده گرفتن. در سال 1978 توسط Vincent Marcello طراحی و به بازار عرضه میشه. هنوز رایحه این عطر قدیمی و دِمده نشده. ترکیبی از روایح سبز و تلخ گیاهی از کاج، آرتمیزیا و باریجه به همراه رایحه چرب و حیوانی کاستوریوم- یکی از سنگین ترین روایح حیوانی- نتیجش عطری بشدت مردونه و قدرتمند میشه که تو بطریهای این عطر میبینین. وقتی این کیفیت و رایحه رو با قیمتهای اون مقایسه میکنین نتیجش میتونه یکی از بهترین انتخابهای زمستونه باشه. ماندگاری و پخش بوش هم خیلی زیاده.
London از برند Burberry
در ارتباط با این عطر گول قیمت کمشو نخورین. اگه عاشق رایحه تنباکو هستین، این عطر میتونه انتخاب خوبی باشه. رایحه اش با حس آروماتیک از اسطوخودوس شروع میشه و با رایحه تلخ و شیرین تنباکو و دارچین ادامه پیدا میکنه . در سال 2006 توسط Antoine Maisondieu طراحی شده. پخش و ماندگاریش متوسطه.
J.H.L از برند Aramis
نامگذاری شده به یاد همسر خانوم استی لادر (Joseph Harold Lauder) ، در سال 1982 توسط آرامیس به بازار عرضه شد. یک عطر مردانه با رایحه ای ادویه ای- گلی و بالسامیک از گل میخک و دارچین. ماندگاری و پخش بوی بالایی نیز داره.
Ambre Fetiche از برند Annick Goutal
یک عطر کهربایی دارویی، خشک و دودی که بیشتر بر پایه لابدانوم و پتچولی هستش و با اینسنس یک حس دودی داره. پخش بوش متوسطه و ماندگاری خوبی داره. این عطر در سال 2007 توسط Isabelle Doyen طراحی و به بازار عرضه شده است.
Musc Ravageur از برند Frederic Malle
در سال 2000 توسط Maurice Roucel طراحی شده و به بازار عرضه گردیده است. عطر با رایحه تلخ و دارویی میخک شروع میشه و بتدریج با ترکیب وانیل، دارچین و کومارین یک حس شیرین و کهربایی پیدا میکنه. پخش بو و ماندگاری خیلی بالایی داره.
Oud Shamash از برند The Different Company
در سال 2011 توسط Bertrand Duchaufour طراحی و به بازار عرضه شده است. یک عطر عودی-الکلی با لایه هایی از چوبها و زعفرون. پخش بوی متوسط و ماندگاری زیادی داره. به سلیقه من بسیار شیک و جذابه. یکی از کارهای خوب عودیه.
Jaipur Homme از برند Boucheron
یک کار ادویه ای کلاسیک که در سال 1998 توسط Annick Menardo طراحی شده است. کلا برند بوچرون نمیدونم چرا خیلی مورد توجه نیست در حالی که کارهای خیلی خوبی داره. جیپور یک عطر ادویه ای از دارچین و کومارینه که حالتی ادویه ای ، گرم و شیرین بکار میده. پخش بو و ماندگاری خیلی خوبی هم داره.
1740 Marquis de Sade از برند Histoires de Parfums
برند ایستواغ د پغفوم عطر 1740 Marquis de Sade رو در سال 2000 به بازار عرضه کرد. این عطر یک کار چرمی بسیار شیکه. در مجموع هر جا دیدید تو ساخت رایحه چرم یا به همراه اون از گیاه ایمورتل استفاده شده حتما تستش کنید چون ایمورتل، رایحه چرم رو بسیار اغوا گر و جذاب میکنه. پخش و ماندگاری این عطر بسیار خوبه.
Idole توسط Lubin
دوستداران رایحه چوبی، این عطر از رایحه چوب آبنوس که بوی تیره و رمزآلودی داره به همراه رام و زعفرون درست شده. علاوه بر رایحه جذابش شیشه اش هم خیلی قشنگه. هر چند من شیشه نسخه ادوتویلیت شو بیشتر دوست دارم. پخش و ماندگاری این عطر متوسطه و در سال 2011 توسط Olivia Giacobetti طراحی و به بازار عرضه شده است.
Parfum De La Nuit No 2 از برند Roja Dove
خوب اگه وضعتون خوبه و پولی در حدود 5 میلیون تومن داشتید که نمیدونستید باهاش چیکار کنید من عطر Parfum De La Nuit No 2 از برند روژا داو رو پیشنهاد میکنم. یک عطر شرقی- چوبی و گرم که بخاطر استفاده از نت سیوِت حس چرمی خوبی پیدا کرده. بسیار شیک و بالانس با پخش و ماندگاری خیلی خوب و در سال 2015 به بازار عرضه شده است.
به تازگی Quercia عطر جدید مجموعه Ingredient از خونه ی عطر ایتالیایی "آکوا دی پارما" وارد بازار ایران شده. پیشتر Oud، Leather و Ambra از این مجموعه ارایه شده بود و Sandalo عضو دیگه ی این گروه هم امسال عرضه شد.
"کوِرچا" از اون دسته عطراییه که به شکلی بسیار مشخص شرایط استفاده ی خودش رو در چارچوبی با خطوط محکم ترسیم می کنه. یک عطر مردونه ی متشخص، جذاب و گرم با ساختار آروماتیک و چوبی که خودش به وضوح بهتون میگه با چه لباسی و در چه موقعیتی بپوشیدش.
_______
امضای مشخص colonia که در عطرهای این خونه مرکبات رو با حسی طبیعی نمایش میده آغازگر داستان هست. مرکبات به شکلی پایدار نقش مهمی توی تعادل ترکیب این اثر بازی می کنن، اما به هیچ وجه بخش مرکباتی و سبزِ تازه، که در ابتدای کار قدرتمند هستند، اونقدرا در ترکیب پررنگ نمی مونن و به آرومی زیر تیزی آروماتیک و ادویه ای رنگ می بازن. با ادامه ی روند بو به سمت گرم شدن، حال و هوای چوبی و جنگلی بر اون حاکم میشه؛ سدروس با شخصیتی چوبی/کاجی همراه با سبزی و رنگ ادویه ایِ هل و شمعدونی و خزه. اینجا چیزی شبیه استوخودوس هم به مشام من می رسه که در روایح ذکر نشده.
هرچند که از تیزی ترکیب به مرور کاسته میشه، اما نوعی شیطنت پر انرژی همواره در زیر چهره ی متین و موقر "کوِرچا" وجود داره. خزه ی بلوط و دونه ی تونکا هر قدر به فرود عطر نزدیک میشیم برجسته تر عمل می کنن و علاوه بر گرمایی که این دو رایحه به ترکیب میدن، نوعی شیرینی بسیار پر رنگ هم حضور داره که من یه آکورد کهربایی با محوریت تونکا صداش می کنم. عطر به همین شکل با رگه های ضعیف خاکی/زمینی، در روندی خیلی طولانی به سوی محو شدن کمرنگ میشه.
گفته شده در "کوِرچا" با نگاهی به خانواده های اشرافی منطقه Piedmont، برای به تصویر کشیدن روح جاودان درختِ با اصالت بلوط، ابسولوت خزه ی بلوط توی این اثر به کار رفته که البته می دونیم از پارسال استفاده از این ماده به شکل طبیعی ممنوع شده. مهم نیست به چه شکل، اما حضور قدرتمند و موندگار خزه بلوط با حسی طبیعی بخش بسیار مهمی از این عطر با ساختاری کلاسیک، آشنا و قابل اعتماد رو شکل میده.
_______
با اینکه "کوِرچا" رو عطری چهار فصل می دونم، با حالتی رسمی/ نیمه رسمی شرایط استفاده ش همون جور که گفتم مشخص و تا حدی محدوده. شخصیتی که در مواجه با این عطر در ذهنم مجسم شد، مردی شیک پوش، خوش برخورد و در عین حال جدی هست که با ذکاوت، انرژی و وقار داره میره یه جلسه ی مهم کاری رو با پیروزی به نفع خودش تموم کنه.
یه عطر خیلی خوش ساخت و خوشبو، با پخش بو و موندگاری زیاد که تقریبن برای همه جذابه و درسته خطی نیست، اما حوصله ی منو سر می بره!
نگارنده: فربد غفاری
کلون Chambre Noire یه کار چرمی خوش ساخت کهربایی، ادویه ای و چوبی هست که بوی خوب و کیفیت ساخت مناسبی داره.
تو رایحه ابتدایی میشه بوی گرم و الکلی و boozy مانندی از کهربا رو حس کرد که تلخی و حالت دودی ملایمی از چرم با حس مُشکی هم باهاش ترکیب شده و یه حس ادویه ای مشخص هم این بین وجود داره که براحتی قابل استشمامه. علاوه بر اینا رایحه میوه ای مشخصی رو هم میشه حس کرد که به نظرم بویی بیشتر شبیه به انجیر داره تا آلو. همه این رایحه ها خیلی ملایم و آروم هستن و چیزی فریاد و توی ذوق آدم نمیزنه و هیچ رایحه ای سعی نمیکنه برای رایحه دیگه ای قدرتنمایی کنه. شروع عطر کمی هم پودری هست اما نه زیاد و حس پودری خیلی ضعیفه. گرم و شیرین هست اما اصلا این شیرینی زیاد نیست و حتی حالت خامه ای هم ندارد. حالت ادویه ای مانند داره اما خیلی آروم و ملایم. حالت دودی و چرمی داره اما از نوع چرم مهربون و شکیل. کمی پودری هست اما شما رو یاد پودر بچه نمیندازه و در نهایت یه حس میوه ای داره که یه جورایی روغنی و چرب هم هست.
تو قسمت میانی حس میوه ای قویتر میشه در حالیکه حس دودی هم همزمان باهاش مشخص تر و قدرتمندتر میشه اما شخصا تو این مرحله بخور و حالت دودی و فلفلی شو بیشتر حس میکنم تا اون چرم مُشکی که تو شروع وجود داشت. در مجموع رایحه شباهت زیادی به قسمت ابتدایی داره اما تغییرات خیلی ریز و جزئی میکنه که کمی حس رایحه رو تغییر میده.
تو قسمت پایه رایحه چوب صندل خودشو نشون میده و یه حالت خشک و چوبی به ترکیب عطر اضافه میکنه که باعث میشه حس میوه ای و شیرینی عطر به عقب رونده بشن و ترکیب عطر خشک تر، جدی تر و کمی مردونه تر بشه اما بازم تعادل خیلی خوبی بین این تلخی و حس چوبی با بقیه رایحه ها برقرار هست.
پخش بوی عطر در مجموع متوسطه به نظرم. غیر از اون 15 دقیقه اول که پخشش کاملا مشخصه باقی مراحل پخش متوسط و نزدیک به پوستی داره و ماندگاریش هم حدود 5 ساعت روی پوست من بود.
نگارنده : مصطفی (Kain)
در کوچه باغهای تنهایی خویش، قدم بر برگهای خشک بلوط. به چه می اندیشم؟
زردی برگها و لطافت هوا یک چیز را نوید میدهد: پاییز نزدیک است.
پاییز برای من فصل شروع بوده: شروع زندگی، شروع مدرسه ، شروع کار، شروع مشکلات بزرگ ... بزرگ. در زیر سنگهای آسیاب فشرده خواهیم شد بی کم و کاست تا عصاره های خود را بنظاره بنشینیم.
گلی سرخ در زیر سایه بلوط پیر از شلاقهای خشک تابستان جان بدر برده و در خنکای هوا غنچه می گشاید؛ لبخندش را میبینم.
روزهای خوب زیادی داشتم: وقتی گلهایم به رویم خندیدند، روزهایی شاد با قهقه های مستانه، روزهای پیروزی، نوشیدن استکانی چای با دوستی صمیمی، دیدارهای عاشقانه.
پاییز برای من فصل تعادل و توازن است؛ آنجا که جوش گرمای تابستانی به سوز سرمای زمستانی می آویزد و هوایی دل انگیز را حاصل میکند.
فصل شروع یک پایان برای آغازی دوباره. پاییز فصل بلوغ است؛ آنجا که به این درک میرسی که گاهی بایست هر آنچه هست را در هم شکست تا دوباره رویید.
خزه ای دست بر آغوش بلوط پیر، گل سرخ را نگریست و نجوا کرد: چگونه در این شبهای طولانی گلی میخندد؟! غافل از اینکه این خواب زمستانی است که بلوط را از گزند سمورها دور نگهداشته است.