گنتار

گنتار به معنی رایحه و بو در پارسی کهن بوده است. این صفحه در ارتباط با رایحه، عطر ، ادکلن و موضوعات مرتبط ایجاد گردید.

گنتار

گنتار به معنی رایحه و بو در پارسی کهن بوده است. این صفحه در ارتباط با رایحه، عطر ، ادکلن و موضوعات مرتبط ایجاد گردید.

از آنجایی که بعضی از مطالب منتشر شده در سطح فضای مجازی در ارتباط با صنعت عطر، ادکلن و رایحه نادرست می باشد، این پیج در جهت اصلاح و گسترش تعاریف، دانش و اطلاعات در این زمینه و پالایش فرهنگ عمومی در این فضا ایجاد می گردد. خیلی از مطالب موجود در این صفحه قبلا توسط نگارنده و دوستانش در صفحه انجمن عطر ایران در فیسبوک ارائه شده اند. ولی بعلت عدم دسترسی و مشکلات ساختاری در فضای فوق الذکر، دوباره اینجا گردآوری و دسته بندی شده اند.

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «Masque» ثبت شده است

۱۶
شهریور

برند ماسک میلانو در سال 2012 توسط "Riccardo Tedeschi" و "Alessandro Brun" پایه گذاری شد. این برند سعی کرده عطرهایش را مشابه یک نمایش اوپرا در چهار پرده خلق نماید. در هر پرده به همراه بعضی از بازیگران، بازیگر اصلی و عناصری از گروه تغییر میکنند. بطور مشابهی در زندگی نیز ما ماسکهایی داریم که در هر صحنه آنها را تغییر میدهیم در حالیکه ربطی به درونی ترین بخش احساسات ما پیدا نمیکنند. این برند نیز سعی دارد روایحی را خلق کند که هر یک روح و شخصیت جداگانه ای دارند و مانند ماسک یا پوست دوم بر روی پوست بدنمان خود نمایی می نمایند. 

پرده اول از مجموعه ماسک شامل تجربیات، مکانها و سفرها می شود. پرده دوم در ارتباط با احساسات داخلی و طبیعت انسانی ماست، پرده سوم نشانگر روابط احساسی ما همچون عشق می باشد و پرده چهارم مجموعه ای مربوط به رویاها و دنیای عجایب است.

قبلا راجع به چای روسی عطر سوم از پرده اول شرح داده بودم. امروز سه عطر دیگر رو بطور خلاصه معرفی میکنم.

 

 

عطر میدان تایمز (Times Square) عطر چهارم از پرده اول این برند می باشد. در سال 2017 توسط " Bruno Jovanovic " طراحی و عرضه شده است. عطر با رایحه کرم پودری از ریشه زنبق شروع میشه. در واقع بازیگر اصلی در این عطر همین ماده است و بتدریج رگه هایی گلی در اون بمشام میرسه. بعد از مدتی رایحه آدامسی، شیک و جوانانه از گل مریم متبلور میشه که کل رایحه رو به یک رژ لب براق تبدیل میکنه. با زیاد شدن رایحه آدامسی از شدت اون رایحه اولیه پودری ریشه زنبق کاسته میشه. اما تا مدتی در کنار هم حضور دارند تا تموم بشه. عطر پخش و ماندگاری متوسط به بالایی رو داره و بطور چهار فصل میشه ازش استفاده کرد. هر چند بیشتر به زنونه میخوره اما بشخصه این مدل روایح رو دوست دارم استفاده کنم.

 

عطر ماندالا (Mandala) عطر دوم از پرده دوم این برند میباشد. در سال 2017 توسط "CHRISTIAN CARBONNEL " طراحی و عرضه شده است. عطار در این عطر میخواسته نور، هوای تصفیه شده و سکوت مطلق رو بتصویر بکشه و در نتیجه رایحه ای صمغی - ادویه ای با بازی کندر را خلق کرده است. در ابتدا رایحه کندر با همراهی بوی گلپر مانند آنجلیکا حس میشه. که در ادامه کندر ادامه پیدا میکنه و در انتها رایحه کندر را با حس صمغی ناشی از مُرّ مکّی میشه استشمام کرد تا تموم شه. عطر کاملا حس خشک و بخوری طوری کندر رو داره و اصلا حس شیرینی ای ایجاد نمیکنه و ازش حس نمیشه. رایحه اش بیشتر مناسب آقایان بوده و غیر از تابستون، در باقی فصول براحتی میشه ازش استفاده کرد. این عطر پخش متوسط و ماندگاری متوسط به بالایی رو داره.

 

 

عطر همینگوی (Hemingway) کار سوم از پرده دوم این برند می باشد که یک کار چوبی - خاکی از "Fanny Bal" در سال 2018 می باشد. همه چیز درباره این عطر خلاصه میشه به وتیور یا خس خس. اگه عاشق رایحه چوبی - خاکی وتیور هستین این یکی از بهترینهاست. رایحه ای همچون چوب سوخته یا جنگل آتش گرفته. چوبی، دودی، خاکی، سبز. بازی چندانی نداره. رایحه تیره و خشن و مردانه است و تقریبا چهار فصل میشه ازش استفاده کرد و پخش بالا و ماندگاری متوسطی رو داره. 

 

  • علی ملتی
۲۰
دی

کوچیک بودم، قبل دبیرستان. عاشق مهمونیهای خاله بزرگه. هنوزم هستم. یک خونه بزرگ ویلایی با یک حیاط دراندشت و هال و پذیرایی بسیار وسیع. وقتی که میرفتیم اونجا بقیه اعضا فامیل هم جمع میشدن : سه چهار تا خاله و داییم . هر کدوم دو سه تا بچه داشتن. نوه ها از سر و کول هم بالا میرفتیم. نفت رو با گالن در خونه ها تقسیم میکردن. زمان جنگ بود و خاموشیهای گاه و بیگاه.



یک خوشی بی انتها تو اون زمانها بود، نمیدونم چرا اینقدر لذت بخش بود . چرا اینقدر شاد بودیم. یک حدسی میزنم: بی مسئولیتی کودکانه. چیزیه که آدمو در حال و اکنون نگه میداره. وقتی پای مسئولیت به میون میاد یک چیز به زندگی آدم اضافه میشه: "کاشکی". اینجاست که شادی از در دیگه خارج میشه. 

خاله ام وسواس عجیبی تو مهمونداری داشت ، هنوزم داره. تموم آداب پذیرایی بایست رعایت بشه. صبح یک سفره پهن میشد شاید دو سه متر. شانس میاوردیم همه با هم بیدار نمیشدن. اینکه ساعت بیداری افراد با هم فرق داره هم نعمتیه. شاید مسخره بنظر بیاد ولی وقتی پشت در دستشویی نفر بیست و پنجم باشید میفهمید موضوع جدی تر از این حرفاست. 



اونوقت مواد سفره چیده میشد از مربا ، خامه ، پنیر گرفته تا نیمرو و عسل. نون سنگک داغ هم به راه بود. اونوقت خالم سماور رو میاورد. در حال جوش. یک سماور نفتی. غیر اون هیچی نمیتونست آب رو تو تموم ساعت صبحانه کنار سفره داغ نگه داره. گاهی شعله سماور زیاد بود ، دود میکرد. تموم خونه بوی دود نفت میگرفت. تنظیم کردنش هم جالب بود با اون فتیله های پارچه ای. استکانها کمر باریک و کوچیک بودن. چایی از تو قوری چینی ریخته میشد بعدشم آب جوش. خاله ام شکر رو خودش اضافه میکرد. نه کم نه زیاد. بعد استکانها تو سفره پخش میشدن. و لذت تناول اون صبحانه با گرمی جمعمون کامل میشد. عطر Russian Tea از برند Masque یک چیزی کم داره. بنظرم بوی نفتش کمه. یکجا بایست اون بوی نفتش غالب بشه تا تصویر کامل بشه. 

  • علی ملتی