Mugler Cologne, Thierry Mugler
بچه بودم و تو یک باغ مربوط به کارمندای یک شرکت تولیدی زندگی میکردیم. تو باغ پر بود از درختهای نارنج. تو فصل بهار ما رو میفرستادن برای چیدن شکوفه . مادرم باهاشون مربا درست میکرد. وقتی اونا رو میتکوندیم کلی هم برگ نارنج میریخت رو سرمون خیلیاش زیر پام له میشد و بوشون در میومد. مادرم گاهی برای پختن فرنی از جوانه نارنج استفاده میکرد. بوش بینظیر بود تو فرنی. این ترکیب رایحه رو جای دیگه ای هم حس کرده بودم. گاه گداری میرفتیم حموم عمومی! بوی گلی- سبز صابونها بود یک زمانی.
بعدها که بزرگتر شدم رفتیم تو یک آپارتمان همه چی تازه بود و طراحی شده از جمله بوها. خونمون بوی نویی میداد ولی دیگه از بوی طبیعت خبری نبود. دیگه عصر فلز بود و لیزر و کامپیوتر. نمیدونم رایحه اش هم رو چه حسابی مخصوص خودش بود. اگه بگم بوی لیزری میتونین حس کنید منظورم چیه؟ اونو تو Allure Homme Sport Chanel هم حس کرده بودم. همینطور بلک برد. مثکه قانون شده برای نشون دادن تمدن و مدرن بودن رایحه.
حالا هم که اینو گرفتم. برای زمانهای گرم . تابستونها ، گاهی هم زمستونها وقتی تو شب سرد کنار بخاری نشستی و بخاری بیش از اون چیزی که باید فعالیت میکنه و عرق گرماش به پیشانی شما میمونه.
رایحه وقتی به تن میشینه خیلی زود تمایل نداره پاشه ، اینگار یک جای گرم و نرم پیدا کرده که همه سردی مزاجشو تعدیل میکنه 6 شایدم 7 ساعت. خوبه برای یک عطر خنک.
- ۹۴/۱۱/۰۳