چندی است در بعضی مجامع تا راجع به یک کالا و یا برندی صحبت میشود، می گویند آن کالا/برند هایپ شده است. جدای از معنی کلمه هایپ به انگلیسی که در ادامه به آن خواهم پرداخت، این کلمه در بطن خود در زبان فارسی نیز بار معنایی بدی پیدا کرده است؛ اینکه فرد یا افرادی در قبال بدست آوردن منافع مادی در مجامع و گروههای حقیقی و مجازی دست به برجسته کردن، بزرگ نمایی و تبلیغات غیر واقع بزنند.
در زبان انگلیسی نیز این کلمه بار معنایی منفی دارد و Hype به معنی "ایجاد علاقه با روشهای دراماتیک و یا زرق و برق دار، ترویج و عمومی کردن بصورت نمایشی" و یا" افزایش و تشدید (ترویج، تبلیغ و تعمیم) با ادعاها، متدها و روشهای مبتکرانه و یا مشکوک" و همچنین به معنی "گول زدن" نیز تعریف شده است.
اما با این وجود آیا به هرگونه بحث، صحبت و مطلبی در مورد یک کالا /برند، میتوان گفت حرکتی در جهت هایپ کردن آن می باشد؟ پر واضح است که در یک فروم مثلا عطری مطالب مورد گفتگو در ارتباط با عطر و مباحث مرتبط با آن است. این مطالب میتواند راجع به سه گروه از عطر/برندها باشد: آنهایی که هنوز به کشور وارد نشده اند، آنهایی که تازه وارد شده اند اما کامل شناخته نشده اند و در نهایت آنهاییکه مدتهاست وارد شده اند و همه شناخت نسبی از آنها دارند. قطعا صحبت قابل توجه راجع به نوع سوم از این سه گروه خیلی کم پیدا میشود، چون همه آنها را میشناسند. آنچه باقی میماند تبادل نظر راجع به عطرهایی خواهد بود که یا وارد نشده اند، و یا تازه وارد کشور شده اند. از آنجاییکه اطلاعات راجع به این دو گروه در عموم جامعه کم هست خیلی طبیعی است که بیشتر مطالب فضای گروه با صحبت راجع به ناشناخته ها در این حوزه متمرکز شود. در نتیجه نمیتوان به هر گونه بحثی در این زمینه اتهام هایپ کردن زد. حتی این مباحث از آنجاییکه به بررسی نقاط ضعف و قوت کالاهای جدید می پردازد و مصرف کننده را نسبت به زوایای مختلف یک کالا و مصرف آن آگاه می نماید مفید هم هست.
در واقع هایپ کردن یک کالا/برند به معنی اینست که آن کالا/برند بدون داشتن خصوصیات، قابلیتها، کیفیت و استانداردهای واقعی، بزرگ جلوه داده شده و به دروغ دارای آن خصوصیات نشان داده شوند. در نتیجه گونه های دیگر مباحث از صرف معرفی یک برند، معرفی و شرح کالاها و برندهای جدید، نقد نقاط ضعف و قوت کالاها نمیتواند بعنوان هایپ کردن آن در نظر گرفته شوند.
لذا از آنجاییکه این کلمه دارای بار منفی است، لازم است افراد در بکار بردن آن دقت لازم و کافی را داشته باشند.
گاهی ممکنه شما مسافرتی داشته باشید به گوشه و کنار دنیا: از دبی و استانبول گرفته تا پاریس و مونیخ و یا هنگ کنگ. اونوقت با یک سوال مهم در ارتباط با خرید عطر مواجه می شوید: خوب توی این شهر چه برندهایی رو کجا تو چه فروشگاههایی میشه پیدا کرد؟ اونوقته که وبلاگ Your Perfume Guide به کمکتون میاد و بهتون میگه در برخی از مقاصد معروف توریستی و کشورهای مختلف چه برندها و فروشگاههای عطری رو میتونید پیدا کنید و اینکه آدرسشون کجاست. به نظر من که خیلی وبلاگ مفیدیه دست نویسندش درد نکنه.
کسانی که قادر به خریدهای خارجی هستند شاید براشون جالب باشه که انواع عطرهای روز، کلاسیک، آرتیزان و دیزاینر رو در اندازه های مینیاتوری و دکانت پیدا کنند. در این صورت سایت Miniature Perfume Shoppe یک گزینه خوب برای پیدا کردن عطرای مورد علاقه شان هست. این فروشگاه ظاهرا یک موزه عطر هم داره که با انواع شیشه ها ، محفظه های عطر و دیگر موارد مرتبط آماده بازدید بازدیدکنندگان می باشد.
شرکتها برای فروش بیشتر محصولاتشون سیاستهای مختلفی رو در پیش میگیرن. یکی از این سیاستها که منجر به ریسک کمتری در فروش هست و بیشتر توسط شرکتهای عربی-چینی پیگیری میشه مشابه سازی عطرهای پرفروش دنیا با نامهای دیگه است که حدالمقدور در دام محدودیتهای قانونی هم نیوفتن.
این سیاست به همراه استفاده از مواد سینتتیک، مارجین سود کمتر و شیشه و بسته بندی ارزونتر باعث میشه شما رایحه عطرهای برندهای گرونتر رو با قیمتهای خیلی پایینتر داشته باشین. در نتیجه تعداد خیلی زیادی از مشتریها با درامدهای پایینتر به خیل خریداران میپیوندند و سود شرکت رو تضمین میکنن. چون عطر مشابه عطریه که امتحان فروشش رو پس داده به نوعی ریسک تقاضا کم میشه. یکی از این عطرا که تو بازار ایران بشدت موفق عمل کرده Raindrops توسط برند Ajmal هستش. این عطر بشدت شبیه Coco Mademoiselle توسط Chanel هست با این تفاوت که شما برای خرید دومی بایست چیزی حدود 500 تومن بپردازید در حالی که برای اولی فقط به حدود 60 هزار تومن نیاز دارید. این عطر در خانواده گلی- میوه ای قرار داره با یک زمینه کهربایی، رایحه ای که کمتر کسی پیدا میشه که ازش بدش بیاد . قیمت پایین به همراه ماندگاری بسیار خوب و پخش بوی مناسب باعث شده فروش خوبی رو برای این برند تضمین کنه.
امروز با تجربه های مدرن و نامانوس دنیای عطر، که انتزاعی ترین نوع زیبایی حساب میاد، امکان تجربۀ این مقوله به مراتب قریب به وقوعتر شده و Red +MA (پلاسمای قرمز) دال این قضیه میتونه باشه. عطری که به راحتی میشه ناعطر یا ضد عطر معرفیش کرد. البته من با ناعطر موافقترم چون ضد عطر یه جورایی کلا پاک کنندۀ عطره انگار.
برند ایتالیایی Blood Concept که فقط چند سال از عمرش میگذره تو سال 2012 این عطر رو وارد بازار کرد و از همون اول این عطر منتقدایی داشت و کسایی که بنا به هر دلیلی فقط تو بوق و کرنا کردن که این کار هنری هست. خود منم اولش قبول داشتم که خیلی هنری هست اما بعد که با کارهای دیگه آشنا شدم دیدم هنر تو بطن بو نهفته هست نه تو کانسپت و ایدۀ کار. هر چی باشه عطر یه مقولۀ انتزاعی هست و تو فیزیک جامدات سهمی نداره برای همین هرچقدر هم توش فرو بریم و کنکاو کنیم هنوز نمیتونیم یه عطر رو فکس بفرستیم! به همون میزان مسخره هست که من این عطر رو بزنم و تو خیابون جار بزنم که ایدۀ این کار چیه تا مردم وقتی بوش میکنن فرار نکنن.
ایدۀ کار Blood Concept از گروههای خونی و تکامل بشری گرفته شده که .... ای بابا ول کنید اصلا چه اهمیتی داره جزئیاتش! بحث دقیقا سر اینه که چطوری به این عطر نگاه کنی؟ اگه بگیم عطر برای خوشبو بودن هست خب این عطر کلا زیر سوال میره. اگه بگیم جنبۀ هنری داره مثل "چشمه" اثر مارسل دوشان هنرمند دادائیست، خب از اونجایی که قابلیتِ زیبایی شناسیِ تعریف شده رو نداره پس فروش هم نداره بنابراین نیازی نبود اینهمه تولید کنن! 100 تا تولید میکردن یه سری طرفدارای هنری میومدن میخریدن میذاشتن تو خونه هاشون. pacman emoticon pacman emoticon
عطرای Blood Concept در کل برای مخاطب عام ساخته نشدن، یه هیچ وجه. یه سری آدمهای خاص که معمولا تو کار مد هستن، تیپ های آوانگارد که تو هر جای دنیا آوانگارد هستن ممکنه این عطر رو استفاده کنن.
حالا بحث رو اینطوری شروع کنیم: از کدوم دید ببینیم؟
اول دید هنری عطر رو ببینیم. خب کانسپت کار همونطور که قبلا هم گفته بودم خیلی جالبه که اشاره به اصل بشر میکنه؛ خون. و این رو با اکوردهای سینتتیک سر هم میاره. اکورد خون، اکورد شیر، اکورد فلزی، نت آلدهیدی، اکوردهای چوبی و ادویه ای. آنتوان لی جانوری هست که ا پس این کار حسابی برمیاد. فقط یه مسئله ای وجود داره. من ممکنه بتونم عطر با بوی خدا بسازم، یا بوی سیاره ناهید، یا مثل این با بوی خون و شیر و .... اما واقعا چه نیازی هست که با بوی خون عطر بسازیم وقتی میدونیم که این عطر ناخوشایند هست. همین کانسپت رو اگه یه برند معمولی مثل گوچی میزد باید برای ابد در دکان رو تخته میکرد چون سیل منتقدا بود که میخواستن بهش حمله کنن pacman emoticon اما یه برند نیش یهویی میاد بیرون با شیشه های خوشگل و قیمت گزاف و کلی ناز و عشوه و همه هم کانسپت رو تشویق میکنن. مشکل سر ایده نیست. هر کسی آزاده هر ایده ای بده؛ مشکل سر اینه که ایده تا چه حد اصیل هست و تا چه حد به محتوای عطر وابسته.
برگردیم سر اون یکی نگرش که بحث زیبایی شناسی هست. اساسا این مفهوم زیبایی فقط ثانیه هایی قبل از انهدام زمین تو 4 میلیارد سال دیگه توسط یه کسی که تو اون لحضات داره فکر میکنه کشف میشه و حتی به زبان هم نمیاد و دنیا نابود میشه . این مفهوم زیبایی فقط تو محتوای متن هر بحث ممکنه تعریف پیدا کنه.
یه زمانی با دوستی بحث میکردیم دربارۀ رایحه. میگفت اگر به ما تو کودکی یاد نداده بودن که بوی مدفوع بده و بوی رز خوبه ما نمیتونستیم تشخیص بدیم که چه بویی بده و چه بویی خوبه. در واقع بوی محیط پیرامون رو با هویت فیزیکی اجسام تعریف میکنیم. مدفوع کثیفه پس بوش هم بده. گل زیباست پس بوش خوبه. اما مثلا مشک چی؟ مشک که بوی چرک و نمور و ادرار گونه داره به همون قدرت که بوی سکسی و جذاب داره، چی؟ یا بوی قوی گلهای ایندولیک که بوی شدیدشون شبیه بوی مدفوع میشه و بوی رقیقشون خوبه؟ بوی کافور؟ پس باز این تعریف هم به بن بست میخوره. بنابراین انتظار معجزه نمیره که عطر برای همه خوشایند باشه. چنین چیزی ممکن نیست. اما یه چیزی ممکن و محتوم و مقطوع هست! گیرم، من تحت تاثیر رویوهای دیگران، اخبار و ویدئوهای این عطر قرار گرفتم و نتونستم درک درست و پاکی ارائه بدم. در عوض این عطر رو روی دو نفر دیگه هم تست کردم بدون اینکه حتی اسم عطر رو بدونن! طفلکی ها ترسیده بودن که نکنه اسیدی چیزی باشه. به هر کی نشون بدین جا میخوره و پس میزنه! بنابراین بدون پیش زمینه در مورد بو هم این عطر بد هست.
حالا اصلا بریم خود عطر رو ببینیم چطوری هست. با بوی بسیار تیز و چرب شیر مانند و بوی خون شروع میشه. حسی مرموز و خیلی روشن داره. سفید و شیری با بوی غالب خون و آلومنیوم و آلدهید. این بو به قدری مشمئزکننده هست که نمیتونم شروع عطر تا 15 دقیقۀ اولش رو برای بیشتر از یک یا دو ثانیه تحمل کنم. فقط دلم میخواد این رو بو کنین و ببینین من چی کشیدم تا در مورد این شرح نوشتم . خدا رو شکر این برند کلا خط تولیدش رو داره میبینده و این عطر رو هم کلا مقطوع النسل میکنه! قراره با کانسپتی جدید وارد بشه. امیدوارم این سری در بارۀ روده و معده نباشه!
نگارنده: کیوان مشهدی
کلمه ی فرانسوی niche در حقیقت از ریشه ی لاتین nidus به معنی لانه هست که از اون nicher به معنای لانه سازی (آشیان کردن) و در نهایت NICHE به معنی یک المان معماری یعنی "تاقچه"، از قرن هفدهم کم کم در زبان انگلیسی هم متداول گشته.
در بازار و تجارت، niche در حقیقت به بخش کوچک یا حاشیه ای از بازار اطلاق میشه که جدا از بخش کلان بازار با تولید انبوه، بر روی بازار هدفی خاص و عمدتن محدود متمرکز هست. برای اینکه بدونید مفهوم "نیش" در بازار و به طور خاص بازار عطر چی هست شما دوستان رو ارجاع میدم به اطلاعاتی که دوست گرانقدرمون علی ملتی در ویکیپدیا قرار داده، اطلاعات این لینک رو حتما بخونید تا درباره ی مطلب مهم تری صحبت کنیم.
برای تمام کسانی که کمی بیشتر از عموم مردم به عطر اهمیت میدن، عبارت "عطر نیش" و "برند نیش" (یا خونه ی عطر نیش)، که فرگرنتیکا و بسیاری محافل دنیای مجازی هم بهش دامن زده اند، خطوط و چارچوبهایی رو تعریف کرده که بیش از کمک به ما مشتری ها که مخاطبین اصلی عطر هستیم، محدود کننده، گمراه کننده و حتا مفسده انگیز شده است.
اصولا آثار نیش باید به جای هدف قرار دادن فروش بیشتر و سود کلان تر، روی آفرینش هنری و کیفیت کار متمرکز باشن. اما این اقبال تصاعدی بازار از نیش ها علاوه بر رشد قارچ گونه ی عطرهای سطح پایین و فاقد ارزش هنری زیر عنوان "نیش"، بسیاری از ما رو از عطرهای بعضا شاهکاری که این عنوان رو یدک نمی کشند دور کرده و موجب نادیده گرفته شدن اون ها، هم از جانب مشتری و هم فروشنده ها شده است!
یادآوری نکاتی رو برای دوستان کمتر مطلع لازم می دونم:
- لاکچری یا حتا گرون بودن لازمه ی یک عطر نیش نیست.
- شیشه و بسته بندی عجیب و ساختارشکنانه نیش بودن رو نمی رسونه.
- پخش و ماندگاری و رد بو هیچ ارتباطی به نیش بودن یا نبودن عطر نداره.
- دیزاینر بودن یک عطر نقطه ضعف محسوب نمیشه و خیلی از عطرهای نیش با قیمت های فضایی حتا به گرد پای کارهای خوب دیزاینر هم نمی رسن!
بسیار عطرسازان مستقل، شاهکارهای خودشون رو در شیشه و بسته بندی ساده با قیمت بسیار معقول و در دسترس برای عموم عرضه می کنند. عدم وجود این عطرها در کشور ما، که دلایل بسیاری داره، موجب بروز سوتفاهم های زیادی در برداشت از مفهموم نیش شده.
حالا که داشتن عنوان "نیش" حتی دیگه خاص بودن و نادر بودن بوی عطر رو تضمین نمی کنه، و الان که بازار عطر داره در تب "نیش" با این نیش گزیده میشه، در زمانه ای که این تیغ دو لبه ی ارتباط آسون و سریع فضای مجازی داره ذهن و سلیقه ی جمعی ما رو به سویی جهت میده که افقش اگر نگیم تاریک، دستکم مبهمه، چه باید کرد؟
نظر شخصی من اینه که بیاید در ذهن تک تک خودمون، کم کم این مفهوم رو جا بندازیم که این دسته بندی هایی که برای خط بندی بازار و مفاهیم اقتصادی انجام شده ارتباط مستقیمی به ما مخاطبین عطر نداره! پس خودمون رو نه تنها از بند این تعاریف آزاد کنیم، که حتا تا جای ممکن کمتر از این اصلاحات استفاده کنیم.
ما اینجا سعی می کنیم با به اشتراک گذاری تجارب بویایی و اطلاعات مرتبط به اون به دانش و شناخت خودمون در این عرصه اضافه کنیم. هدف نهایی از این کار هم لذت بردن بیشتر و بهتر از دنیای جادویی و اسرارآمیز ترکیبات بویاییه. آیا میزان لذت شامه ی کسی که یک عطر چند میلیون تومنی کمیاب میزنه لزوما از شامه ی من در مواجهه با یه عطر ۲۰۰ هزار تونی بیشتره؟ نه تنها جواب منفیه، بلکه ممکنه خود این عطر ارزون قیمت هم داری ساختار هنری با ارزش تری از رقیب لوکس خودش باشه!
در بازار عطر هزاران عطر برای تجربه و لذت بردن وجود داره که اگر مستقل از عنوان نیش و دیزاینر و آرتیزان باهاشون مواجه بشیم، هرکس به فراخور شرایط و شناخت خودش می تونه این لذت رو با دیگران درمیون بذاره و همدیگه رو بهتر به سوی زیبایی های این دنیای بی انتها رهنمون بشیم. پس بریم و ببینیم فارغ از این عناوین چه بوهایی ته دل ما رو تکون میده و شامه و ذهن ما رو غرق لذت می کنه.
نویسنده : فربد غفاری