۳۰
خرداد
رفتین خونه مادربزرگتون. برای ناهار دعوت شدین، از پشت پنجره بوی قورمه سبزی پخش شده توی کوچه و اسید معدتون شروع میکنه به ترشح شدن. میرسید جلوی در و بعد از احوال پرسی و خوش و بش میپرید میرید تو آشپزخونه و جلوی قابلمه خورشت قورمه سبزی خوشمزه مادربزرگ وای میستید و به قل و قل اون نگاه میکنین. غافل از اینکه در قابلمه بازه و تموم بخار اون روی لباس شما نشسته، میاین توی هال و میبینین لباستون مرطوب شده و تموم لباس بوی قورمه سبزی گرفته، در واقع در این لحظه بوی شما هیچ فرقی با اینکه عطر Bello Rabelo توسط Les Liquides Imaginaires رو زده باشین نمیکنه.
من راستش نمی دونم از این عطر خوشم میاد یا نه، منتهی خوشم نمیاد لباسم بوی قورمه سبزی بده! حالا آخه وقتی اینو هی بو کنید کله تونم بوی قورمه سبزی میگیره! دیگه واویلا! فک کنم عطر خطرناکی باشه!